هوالحبیب چرا؟ مثل تو بلد نیستم زبان بریزم برای خدا آنقدر که عاشقم شود آنقدر که شهیدم کند بلد نیستم مثل تو چرا؟ بیشتر »
کلید واژه: "خدا"
هوالحبیب پرستار باندهایش را میپیچد و میرود. خودم میگوید: حیف شد نه؟ آخرش هم نفهمیدی چه رنگی بودند؟! سبز یشمی؟ آبی؟ میشی؟ یا مشکی؟ خودم میگوید: از این به بعد میخواهی به چه زل بزنی؟ میخواهی به کشف کدام رنگ بروی؟ میگویم: خریدار وقتی خداست حرفی… بیشتر »
هوالحبیب تو! بندههای بهتر از من داری اما من! خدایی بهتر از تو ندارم… بیشتر »
هوالحبيب “سعيده السادات” به “حسنا” و “پارسا” ميگويد: گنجشكهاي من! دلخوش اين مالكيتها اعتباري هستيم در حالي كه هر كسي بيش از همه به تو تعلق دارد مگر نه؟! بیشتر »
هوالحبیب نمی دانم تاثیر حرفهای “استاد ساروخانی” است یا اینکه واقعا خبری در راه هست به “اللهم” که میرسم مثل دلِ ابریِ آسمانِ دیشب میبارم 1/آذر/96 بیشتر »