دل حسرتزده کاش میشد دست ببرم در زمان. کاش میشد مثل دفترچهای به عقب ورق بزنم فصلها و ماهها را. برگردم به یک سال پیش. به آن شب سخت. به وقتی که نگاهم همپای زیرنویسهای خبر میدوید.آن شب دلم میخواست یک زائر باشم؛ زیر سایه شما. بسط بنشینم در حرم. همه… بیشتر »
کلید واژه: "خبر"
هوالحبیب یک روز چشم باز میکنی و میبینی دنیا، دنیای قبل نیست. جور دیگری هست. طوری که تا به حال ندیده بودی. تجربه نکرده بودی. یک روز به خودت میآیی و میبینی آسودگی پر زد و رفت. خوشی تمام شد مثل شیرینی قند در تلخی چای دم صبح حل شد. تو دلبسته بودی به… بیشتر »