هوالحبیب روضهخوان شیخ جوانی است همه گوش شدهام تقلا میکنم اما از عبارتهای عربیاش سر در نمیآورم زنها شیون میکنند و به سر و صورت میزنند برای خودم در دلم روضه میخوانم از در شروع میکنم از مادر اما آخرش میرسم به همینجا به همین سرزمین.. کاش… بیشتر »
کلید واژه: "حرم"
هوالرئوف گرد پاییز نشسته است روی نارونهای مجاور حرم و به سرخی و زردی چراغ مغازهها فخر میفروشد. زائران لبریز اشتیاقاند. خنکای سحر خواب از چشم مشتاقان ربوده است. قدمها برای رسیدن به امامی که خورشید دلهای ظلمتزده و انیس جانهای خسته است، سریعتر شده… بیشتر »
هوالحبیب من اینجا زیر سایه خورشید ذوب میشوم من قطره قطره اشک میشوم من تمام میشوم… بیشتر »
هوالحبیب هر چه فکرش را بکنم عیدی بالاتر از زیارت به ذهنم نمیرسد ممنون که مرا هم به حریمت راه میدهی… بیشتر »
هوالحبیب گفتن ندارد اما، دلم نمیآید ننویسم که چقدر دلتنگم! از شما که پنهان نیست. میخواستم تعطیلی بین دو ترم، من باشم و حریم امنتان. یک جرعه زیارت ناب میخواستم. یک نفس از هوای حرم، همین… من همیشه به کم قانع بودم. اما همه راههای مادی میگویند:… بیشتر »