دل حسرتزده کاش میشد دست ببرم در زمان. کاش میشد مثل دفترچهای به عقب ورق بزنم فصلها و ماهها را. برگردم به یک سال پیش. به آن شب سخت. به وقتی که نگاهم همپای زیرنویسهای خبر میدوید.آن شب دلم میخواست یک زائر باشم؛ زیر سایه شما. بسط بنشینم در حرم. همه… بیشتر »
کلید واژه: "مشهد"
هوالحبیب انگار به سندرم جدیدی مبتلا شدهام. دائم گروه را چک میکنم. دم به دقیقه پیام جدید میآید. از آمادگی و پذیرش تا شروع کلاسها. برمیگردم توی گروه دیگری و دوباره لیست را چک میکنم. تو این چند روز برای چندمین بار است. انگار قبولدار نشدم. انتظار دارم… بیشتر »