بشکست عهد چون... ارسال شده در 4 اردیبهشت 1398 توسط زفاک در حضرت عشق(ع) هوالمحبیب چقدر بد شدهام این روزها چه بیلیاقت که بسنده میکنم به سلامی بی روح دور از ضریح انگار دامن سخاوتت را برچیدهای نگاه پرمهرت را گرفتهای خبری از مهربانیهای سابق نیست میدانم دلیل این همه دوری را تو اما مثل همیشه بگذر…
انتظار ارسال شده در 17 فروردین 1398 توسط زفاک در مخاطب خاص, الی الحبیب هوالحبیب اینجا حال همهی غنچهها خوب است حال همهی قمریها انگار بهار حال همه را خوش کرده همه الا… این روزها برای حال تو کاری از دست بهار نارنجها ساخته نیست میدانم حتی با قدم زدن در هوای بارانی اتفاقی نمیافتد باید معجزهای رخ دهد…
... ارسال شده در 9 اسفند 1397 توسط زفاک در اندیشه هوالحبیب دلم میخواست روی نیمکت چوبی دانشکده علوم بنشینم زل بزنم به حوض بی آب وسط حیاط و فکر کنم
صبر ارسال شده در 17 بهمن 1397 توسط زفاک در یک بیت هوالحبیب “ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش” حافظ
خیلی دور، خیلی نزدیک ارسال شده در 11 بهمن 1397 توسط زفاک در الی الحبیب هوالحبیب تو نزدیکی به من مثل گرمی خورشید که هر روز روی پوستم حس میکنم اما من از تو دورم به اندازه فاصله زمین تا خورشید چیزی که هرگز طی نمیشود…