هوالحبیب گاهی واژهها تو را به مکانها و زمانهایی میبرند با شخصیتهایی روبهرو میکنند که تصورش هم نداشتی انگار نوشتن بیشتر و پیشتر از خواننده نویسنده را ویران میکند و از نو میسازد بیشتر »
کلید واژه: "نوشتن"
هوالحبیب این نویسندهها نیستند که به سراغ شخصیتها میروند به خیالم ماجرا برعکس است شخصیتها هستند که به دنیای نویسندهها هجوم میآورند یک هجوم غیرقابل باور بیشتر »
هوالحبیب به خیالم نوشتن راحتتر از حرف زدن است. همیشه خدا، عاشق امتحانهای کتبی بودم. مهلت داشت. میشد تمرکز کرد. سر صبر جملات را پس و پیش کرد و چیز خوبی از آب درآورد؛ اما امان از امتحانهای شفاهی. اسمم را که صدا میزدند، تپش قلب میگرفتم. دست و پایم را… بیشتر »
هوالحبیب نویسنده حکم نانوا دارد. باید نانوای خوبی باشی. استاد باشی. باید موادت را اندازه کنی. همه چیز به قاعده باشد. آرد، آب و خمیرمایه. میدانی بیمایه همیشه فطیر است. باید همه را بریزی توی کاسه بزرگ. باید حسابی به خورد هم بروند. حسابی مخلوط شوند. بعد… بیشتر »
هوالحبیب ما یک جمع بودیم. یک جمعِ دیوانه. یک افسرِ نازی بالای سرمان بود. ما دیوانهها هر شب در اتاق گاز محبوس میشدیم. باید تقلا میکردیم باید یا در آن اتاق گاز میمردیم یا مینوشتیم. قرار بود نویسنده شویم قرار بود “اسماء” شویم اما…… بیشتر »