هوالحق زندگی مثل یک نهال نورس انار است. با شاخههای نازک و برگهای سبز تیره. از دل زمین بیرون میزند. روز به روز قد میکشد. گاهی سوز سرما تنش را میلرزاند. چند صباحی هم گرما بیطاقتش میکند؛ اما میگذرد. هر سال بهار دوباره سبزپوش میشود. تابستان رُسش را… بیشتر »
کلید واژه: "پاییز"
هوالحی همه دور تخت را گرفتهاند. باجی، مامان، زندایی. حتی دایی. نگاهم بینشان دور میزند. دایی زیر لب حمد میخواند. برای شفا شاید. جای بابا خالی است. باجی هقهق میکند. مامان هم شانههایش را گرفته و دلداریاش میدهد. توی دلش خدا میداند چه خبر هست.… بیشتر »
هوالحی ما را چه باک از پائيز و برگریزانیاش اینجا فلسطین است و درختان زیتون تا همیشه سبزند… بیشتر »
هوالحبیب گلهاي نيست، جز دوري، دوري تو انگار تازه به صرافت افتادهام كه واقعا دوري، دور دور مثل رود در آیینه گلهاي نيست، جز بودنم… نبودنت… گفتنم… نگفتنت… جز اينكه سراب شدهاي براي واژهها ميدوند، ميرسند و تو باز نيستي…… بیشتر »