هوالرئوف گرد پاییز نشسته است روی نارونهای مجاور حرم و به سرخی و زردی چراغ مغازهها فخر میفروشد. زائران لبریز اشتیاقاند. خنکای سحر خواب از چشم مشتاقان ربوده است. قدمها برای رسیدن به امامی که خورشید دلهای ظلمتزده و انیس جانهای خسته است، سریعتر شده… بیشتر »
کلید واژه: "دلنوشته"
هوالحبیب گلهاي نيست، جز دوري، دوري تو انگار تازه به صرافت افتادهام كه واقعا دوري، دور دور مثل رود در آیینه گلهاي نيست، جز بودنم… نبودنت… گفتنم… نگفتنت… جز اينكه سراب شدهاي براي واژهها ميدوند، ميرسند و تو باز نيستي…… بیشتر »
هوالحبیب حالا که به حرف بچهها فکر میکنم تازه به حرف تو میرسم. مثل اینکه واقعا دنیا پر از گناه شده است اما نمیدانم چرا هنوز اندازه تو تنگ نیامدهام؟ چرا مثل خیلیها هنوز حیات را دوست دارم؟ چرا این قفس لعنتی را نمیشکنم؟ شاید چون اندازه تو همت… بیشتر »
هوالحق نمیدانم بعد از 34 سال باید از تو چه باقی مانده باشد که بیاورند؛ از آدمی که جوان و سالم بوده، رشید و قدرتمند. برای خودش مردی بوده. برای همسرش سایهسر و برای فرزندانش مایه دلگرمی. برای پدرش مایه سربلندی و برای مادرش … اما این را میدانم که… بیشتر »