هوالحبیب میتوانستم کارهای دیگری انجام بدهم مثلا کتاب بخوانم حداقل سه چهار تا پایاننامه را بررسی کنم با جیپیتی چت کنم میتوانستم بشینم و فکر کنم لااقل اما نشستم و شناسنامه را نوشتم کامل کامل نه؛ اما بیشتر سوالات را نوشتم با اینکه هنوز خیلی نقاط… بیشتر »
کلید واژه: "کتاب"
هوالحبیب من دیوانهام. از آن دیوانههایی که گاهی توی گذشتهها پرسه میزنند. همانهایی که از سر بیکاری مینشینند نوشتههای هفت هشت سال پیششان را میخوانند. برای چه؟ نمیدانم. شاید برای درس عبرت یا از سر دلتنگی. شاید هم چون دیوانهاند. دیوانگی که منطق… بیشتر »
هوالحبیب نمیدانم شاید این خصلت من است شاید هم نه. شاید بقیه هم وقتی از جنگیدن در دنیای بیرون خسته میشوند. وقتی چیزی نیست که امیدوارشان کند. وقتی حس میکنند ته کشیدهاند و دارند تمام میشوند. هیچ چیز باب میلشان نیست. نه آنها آدمها را میفهمند و نه… بیشتر »
هوالحق این روزها مشغول خواندن کتاب “مفتون و فیروزه” بودم. رمانی دو جلدی در زمینه تاریخ انقلاب اسلامی است که آقای سعید تشکری آن را نگاشته و انتشارات نیستان چاپش را بر عهده داشته است. به نظرم توصیف بعضی از صحنههای داستان نیازمند این همه… بیشتر »
هوالحبیب «لب تشنه خوابیدند پای حوض گلدانها شاید تو برگشتی و برگشتند بارانها شاید تو برگشتی و شهریور خنکتر شد دنیا کمی آرام شد، خوابید توفانها» “پانتهآ صفایی"، مجموعه"از ماه تا ماهی” بیشتر »