به وقت ظهور ارسال شده در 6 اسفند 1403 توسط زفاک در روزنوشت هوالشهید تو را کاشتیم مثل یک دانه در کنج خاکهای ضاحیه تو شهیدی بودی که با خون شهدا آبیاری میشود تا میوههایش هم شهید شوند و ظهور را رقم زنند ان شاء الله
تنها ارسال شده در 6 اسفند 1403 توسط زفاک در روزنوشت هوالحبیب یک تن نبودی سیدحسن! تو تنها بودی عمار بودی سلمان بودی مالک اشتر بودی ابوذر بودی تو جمع همه یاران علی بودی
جانشین ارسال شده در 30 بهمن 1403 توسط زفاک در یار مهربان هوالحق دارم فکر میکنم اگر جای نویسنده بودم یک چیزی از “حمیدک” میگرفتم یک چیزی که تا عمر دارد، یادش نرود!
یگانه ارسال شده در 29 بهمن 1403 توسط زفاک در دلنوشته هوالحق مهم نیست که نویسندههای بهتر از تو هستند مهم این است که هیچ کس مثل تو نمینویسد!
شعبدهباز ارسال شده در 28 بهمن 1403 توسط زفاک در یار مهربان هوالحبیب گمان میکنی سر نخ داستان را جستهای دست نویسنده برایت رو شده همان وقت نویسنده مثل شعبدهبازها دست میبرد توی کلاه سیاه و بلندش و چیزی رو میکند ترفند جدیدی که حیرت میکنی!