هوالحبیب بایدبروم از حیاطمان برای روز مبادا از باغچه دنجش از آغوش درختهای گلابی و انار و انجیرمان یک مشت پائیز جمع کنم… بیشتر »
کلید واژه: "پائیز"
هوالحبیب یادت هست؟ محو رنگها شده بودم زرد و سرخ و نارنجی معرکه بود! با حسرت پرسیدم: یعنی بهشت هم پاییز دارد؟ و تو امان ندادی گفتی: پاییز خودِ بهشت است. بیشتر »
هوالحبیب پاییز تازه به نیمه رسیده بود که در دل کویر چشم باز کردم. در روستایی بازمانده از عهد ساسانی. کودکیهایم توی باغهای انار سپری شد. زیر سایه درختهای زرد و سرخ و نارنجیپوش. کودکیهایم طعم انار داشت. ترش و شیرین و مَلَس. من با پاییز قد کشیدم. با… بیشتر »