کادح گفت: انسان را در رنج آفریدم؛ گفت: "انک کادح"؛ کدح یعنی سلوکی رنجآلود؛ پس هر کسی به قاعده خودش دچار است؛ دچار رنجی، دردی یا غمی. کم یا زیادش فرقی نمیکند؛ مهم برخورد آدمهاست. عدهای از این رنج و درد برای خودشان باتلاق میسازند و روز به روز در آن… بیشتر »
کلید واژه: "معرفی کتاب"
هوالحبیب گمان میکنی سر نخ داستان را جستهای دست نویسنده برایت رو شده همان وقت نویسنده مثل شعبدهبازها دست میبرد توی کلاه سیاه و بلندش و چیزی رو میکند ترفند جدیدی که حیرت میکنی! بیشتر »
هوالحبیب چشم سگ را درآوردم! نه، یعنی بهتر است بنویسم تمامش کردم. شاید اولین کتابی بود که با خواندن بیست صفحه نمونه در خریدش شکی نکردم. بگذریم که این فرآیند جزئی خودش چند ماهی زمان برد! اوایل قلم نویسنده، موقعیتهای داستانی حسابی سحرم کرده بود. به خیالم… بیشتر »
هوالحبیب وقتی مریم در آستانه کلاس کتاب را نشانم داد و گفت چندین بار با واژههایش اشک ریختم وسوسه خواندنش دلم را قلقلک داد. اما در بحبوحه میانترمها و کتابهای درسی غریب ماند تا هفته پیش که بالاخره عزمم را برای خواندن جزم کردم. هر چه با سطرها پیش میرفتم… بیشتر »
هوالحبیب تا شروع کلاس بیست دقیقهای فرصت است. کتاب را از کیفم بیرون میکشم و مشغول خواندن میشوم. با هر واژه دلم به تلاطم میافتد. انگار من هم “ناهید” باشم، دختری انقلابی که حالا اسیر دست کومله است. درد میکشم وقتی روی زخمهایم را به جای… بیشتر »