هوالحبیب وقتی مریم در آستانه کلاس کتاب را نشانم داد و گفت چندین بار با واژههایش اشک ریختم وسوسه خواندنش دلم را قلقلک داد. اما در بحبوحه میانترمها و کتابهای درسی غریب ماند تا هفته پیش که بالاخره عزمم را برای خواندن جزم کردم. هر چه با سطرها پیش میرفتم… بیشتر »