مهر404 این مِهر با همه مهرهای عمرم فرق داردحالا نه مهندسمنه طلبه نشستهام پشت این میزبه اذن تودارم منِ استادیارم را محک میزنم.دلم فقط به دعای تو گرم است، فرمانده!#به_قلم_خودم بیشتر »
کلید واژه: "استاد"
تصدق علینا آه، امروز حرف مشترک گروه مجازیمان شده. هیچ کس باورش نمیشود. همه شوک زدهاند. با اینکه چهرههای هم را نمیبینیم. رودررو حرف نمیزنیم. چشمهای پف کردهی هم را نمیبینیم؛ اما واژهها دارند حالمان را داد میزنند. اصلا واژهها هم نشستند پای دلم… بیشتر »
هوالحبیب نمیدانم چرا شبی سر از اینجا در آوردم. چرا دارم خاطراتم را ورق میزنم. چرا این لیست را بالا پایین میکنم. شاید پی سوژه چرب و نرمی برای نوشتن میگردم. شاید هم دلم میخواهد یکی از بین این آدمها توی چشمهایم خیره شود و بگوید: «تو از پسش… بیشتر »
هوالحق امروز از آن روزهایی است که اینترنت بنای ناسازگاری دارد. هر لحظه به شروع کلاس نزدیکتر میشوم تلاشم برای ورود به سامانه بینتیجهتر میشود. در نهایت مجبورم با لینکی که یکی از اعضا کلاس گذاشته وارد شوم. به خیالم همه آنقدر هولیم که تا ده دقیقه بعد… بیشتر »
هوالحبیب خوبی رشته دانشگاهیام به این بود که به هر علمی سرک میکشیدم. از ریاضی و آمار و احتمالات بگیر تا شیمی و زمینشناسی و هوا و اقلیم. از فیزیک و هیدرولوژی تا پرندهشناسی و حشرهشناسی. سال سوم بودم و شیمی آلی 1 و 2 داشتم. معمولا اینطور درسها نیم… بیشتر »