خانه
تقلب
ارسال شده در 16 دی 1396 توسط زفاک در اندیشه, روزنوشت

هوالحبیب

آخرین باری که تقلب کردم دوران دبیرستان بود! آن وقت‌ها با فاطمه‌ها و فریبا و فخرالسادات یک اکیپ کامل بودیم. همیشه هم روبه‌روی هم می‌نشستیم. البته فریبا از همه ماهرتر بود. کسی هم حریفمان نبود. دانشگاه که رفتم یک قدم پیشرفت کردم. فقط تقلب می‌رساندم! یک بار مرضیه نشسته بود پشت سرم. برگه را به طرز ناشیانه‌ای برایش بالا گرفته بودم تا بنویسد. حواسم پی سوالی بود که یک لحظه دیدم دستی آمد روی برگه‌ام! سرم را که بالا گرفتم خانم یوسفی داشت بروبر نگاهم می‌کرد. حسابی ترسیده بودم، البته بیشتر برای نمره خودم تا نمره مرضیه! اما با این حال از رو نرفته بودم و پشیمان نبودم تا اینکه آمدم حوزه. حالا عنوان طلبگی بود و نمی‌شد کارهای سابق را پی گرفت.  توبه کردم و تقلب را کلاً گذاشتم کنار!

امروز سر جلسه امتحان، نفر پشت سری اعصابم را به هم ریخته بود. از سال اولی‌ها بود. هر بار نگاهش می‌کردم داشت با یکی پچ پچ می‌کرد! کم مانده بود مسئول جلسه را خبر کنم. بدم نمی‌آمد برگه‌اش را بگیرند. اما بلند شدم برگه‌ام را تحویل دادم. نمی‌دانم چرا بعضی‌ها حوزه را مثل دانشگاه یا دبیرستان می‌بینند! اگر وضع به این منوال پیش رود باید از نسلی که پا گرفته‌اند، حسابی بترسید! واقعاً طلبه‌ای که اندازه تقلب نکردن تقوا ندارد چه فایده‌ای دارد؟!

 

تقلب ,دزدی ,فصل امتحان نظر دهید »
شعار
ارسال شده در 11 دی 1396 توسط زفاک در دلنوشته, روزنوشت

هوالحبیب

مرگ بر خائن وطن فروش

مرگ بر خائن وطن فروش

مرگ بر خائن وطن فروش

…

اغتشاشات 96 ,تظاهرات ,تکفیری نظر دهید »
...
ارسال شده در 10 دی 1396 توسط زفاک در روزنوشت

هوالحق

زمستان می‌رود و روسیاهی‌اش برای ذغال می‌ماند!

#نگرانی ,اجتماعات اعتراضی ,اغتشاشات خیابانی نظر دهید »
رنج...
ارسال شده در 8 دی 1396 توسط زفاک در مخاطب خاص

هوالحبیب

«بی‌تو در  کلبه گدایی خویش

رنج‌هایی کشیده‌ام که مپرس…»

دلم هوس زیارت دارد…

نظر دهید »
فرجه
ارسال شده در 7 دی 1396 توسط زفاک در روزنوشت

هوالحبیب

دانشجو که بودم فرجه اول عزایم بود. من بودم و یک عالمه کتاب و جزوه نخوانده که روی سرم آوار شده بود. تا فرجه و امتحان‌ها تمام شود جان به لب می‌شدم. این روزها اما تنها عزایم سر صحیفه هست، که نخوانده‌ام. حس روزهای فرجه دانشجویی را پیدا کرده‌ام. سردرگمی که باید یک‌جوری از شرش خلاص شوم. دلم نمی‌خواهد به نتیجه فکر کنم. دلم می‌خواهد این بار بی‌استرس نمره امتحان بدهم.

خدایا من عزمم را جزم کرده‌ام، این حب نمره را از دلم بیرون کنی، لطفاً…

زفاک

7/دی/96

 

استرس،امتحان ,فرجه نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 81
  • 82
  • 83
  • ...
  • 84
  • ...
  • 85
  • 86
  • 87
  • ...
  • 88
  • ...
  • 89
  • 90
  • 91
  • ...
  • 102
 
غَیث
مطالب این وبلاگ کاملا تولیدی است. استفاده بدون ذکر منبع ممنوع!
موضوعات
همه
الی الحبیب
اندیشه
اهل البیت(علیهم السلام)
حضرت صاحب (عج)
حضرت عشق(ع)
تمرین نویسندگی
حرکت جوال ذهن
خاطرات
دلنوشته
روزنوشت
شطحیات
شهدا
لژنشین‌ها
مخاطب خاص
هایکو
پوستر و عکس نوشت
کنایات
یار مهربان
یک بیت
یک خط روضه
پیوند ها
  • نور عیننا
  • حب فؤادی
  • بخوان با ما
  • میم. الف.
  • سه نقطه
  • آمار
  • امروز: 1294
  • دیروز: 2838
  • 7 روز قبل: 5674
  • 1 ماه قبل: 7483
  • کل بازدیدها: 214110
  • موزیک آنلاین
    MeLoDiC

    کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان