روزی ارسال شده در 3 بهمن 1396 توسط زفاک در روزنوشت هوالحبیب علیرضا میگوید: “دستم را نیشگون بگیر ببینم خوابم یا بیدار!” دستش را آرام فشار میدهم. میگویم: بیداری داداش، بیدار! خدایا سپاس به خاطر این شادی… 2/بهمن/96