خانه
خودگویی
ارسال شده در 11 اردیبهشت 1403 توسط زفاک در دلنوشته, روزنوشت

هوالحبیب
این 15 سال دوری از تو روانشناس خوبی ساخته، آن‌قدر خوب که به‌راحتی رأی آدم‌ها را بزنی و از تصمیم‌های مضحک منصرفشان کنی. وادارشان کنی صبح‌ها با ده نفس عمیق روحشان را از تعلیق بیرون بکشند. اینکه به نفعشان است به هندسه اقلیدسی معتقد باشند. حرص به هم نرسیدن دو خط موازی روی کاغذ را نخورند. قطعاً نصف‌النهارها به‌رغم مجازی بودن در قطبین به هم می‌رسند.
نمی‌دانم با این حد از تبحر چرا حرف‌های‌ دلم را نمی‌خوانی. چرا نمی‌فهمی این روزها روحم به جای گوش سپردن به خطابه‌های غرایت در باب لزوم تولید علم، تقویت فن بیان و تهیه اِس اُ پی، می‌خواهد دست در دست دخترک هفت‌ساله زنگ‌ تفریح، مدرسه را بگذارد روی صدا. روحم بی‌تاب سرسره بازی است‌. بی‌تاب پر کردن کف حیاط از مربع‌های گچی. روحم می‌خواهد سر صف ضجه بزند “ای زن به تو از فاطمه (س) این‌گونه خطاب است ارزنده‌ترین زینت زن حفظ حجاب است.
روحم می‌خواهد کفر خانم “فریبا” را در هم‌خوانی‌ها درآورد. برای دهه فجر فکر اجرای نمایش باشد. با “فاطمه” دست‌به‌یکی کند و خودش را در گروه سرود کلاس چهارمی‌ها جا بزند. روحم می‌خواهد مثل “مرجان"جو گیر شود سر اجرای سرود ای شهید، یادش برود باید دست راستش را می‌گذاشت روی قلبش. ساعت‌ها به تماشای رقص ریسه‌های پرچم سه رنگ بنشیند و کیف کند. دست بزند توی حوض وسط حیاط و خواب ماهی‌ها را به هم بزند.
کاش به جای ترشحات مغز غرب‌زده‌ها در گوش روحم ندبه زمزمه می‌کردی با آن صدای لطیف. کاش مثل گذشته‌ها از خدا می‌گفتی. اگر بدانی روحم چقدر بهانه چادرنماز سفید مدرسه را دارد…
نکند بیهوده در چشمانت زل زده‌ام. نکند خبری از کودک دیروز نیست. نکند تو هم…

خودگویی ,دلگویه ,روانشناسی نظر دهید »
آزمون
ارسال شده در 10 اردیبهشت 1403 توسط زفاک در روزنوشت

هوالحق

با خودم فکر می‌کردم باید هر طور شده در این آزمون قبول شوم. انگار همه چیز خلاصه شده بود در نتیجه این آزمون. به آب و آتش می‌زدم. تلاش می‌کردم. از این و آن می‌پرسیدم. خلاصه هر کاری لازم بود می‌کردم؛ اما الان دارم به این نتیجه می‌رسم که خیلی هم مهم نیست. نه آن طور که من تصورش را داشتم. اصلاً در هیچ کاری نتیجه مهم نیست. چون تلاش من  یک طرف ماجراست. آن طرف خواست و اراده خدا است. من حتی اگر همه تلاشم را هم بکنم معلوم نیست نتیجه آن چیزی باشد که می‌خواهم. شاید صلاح من در قبولی این آزمون نباشد اصلا. پس بهتر است فقط تلاش کنم. بهتر است اصلاً به نتیجه فکر نکنم. دائم خودم را با بقیه مقایسه نکنم. نتیجه را به خدا واگذار کنم. آن وقت نه استرس دارم نه دلواپس چیزی هستم. مهم تلاش خودم هست که انجام دادم. همین که وجدانم آسوده هست و مدیون نیستم کافی است. توکل یعنی همین. یعنی خودت را به خدا بسپار .تلاشت را بکن اما در بند نتیجه نباش. هر چه می‌خواهد بشود. در این صورت حتی اگر نتیجه وفق مرادت هم نباشد ناامید نیستی. افسرده هم نمی‌شوی. تو با هر نتیجه‌ای پیروزی.

آزمون ,توحید عملی ,توکل ,​توحید نظر دهید »
...
ارسال شده در 6 اردیبهشت 1403 توسط زفاک در دلنوشته, روزنوشت

هوالحبیب

وقتی بند کفن را باز کردند

دلم می‌خواست معجزه شود

دلم می‌خواست دوباره نگاهم کنی

دوباره صدایم کنی

من به همین زودی کم آورده بودم…

 

دنیا ,زندگی ,مرگ نظر دهید »
نامیرا
ارسال شده در 4 اردیبهشت 1403 توسط زفاک در روزنوشت, شطحیات

هوالحی

کاش زندگی کاغذی بود

هر وقت دلت می‌خواست

مچاله‌اش می‌کردی

اما نیست…

تو هیچ وقت نمی‌میری

حتی وقتی می‌میری

تو هر بار زنده‌تر می‌شوی

و این درد بزرگی است

 

ابدیت ,حیات ,زندگی نظر دهید »
داغدار
ارسال شده در 11 فروردین 1403 توسط زفاک در روزنوشت, الی الحبیب

هوالحبیب

به فدای قلب داغدار تو یا صاحب الزمان…

امام علی علیه السلام ,امیرالمومنین ,شب نوزدهم ماه مبارک رمضان ,شهادت نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 37
  • 38
  • 39
  • ...
  • 40
  • ...
  • 41
  • 42
  • 43
  • ...
  • 44
  • ...
  • 45
  • 46
  • 47
  • ...
  • 101
 
غَیث
مطالب این وبلاگ کاملا تولیدی است. استفاده بدون ذکر منبع ممنوع!
موضوعات
همه
الی الحبیب
اندیشه
اهل البیت(علیهم السلام)
حضرت صاحب (عج)
حضرت عشق(ع)
تمرین نویسندگی
حرکت جوال ذهن
خاطرات
دلنوشته
روزنوشت
شطحیات
شهدا
لژنشین‌ها
مخاطب خاص
هایکو
پوستر و عکس نوشت
کنایات
یار مهربان
یک بیت
یک خط روضه
پیوند ها
  • نور عیننا
  • حب فؤادی
  • بخوان با ما
  • میم. الف.
  • سه نقطه
  • آمار
  • امروز: 22
  • دیروز: 51
  • 7 روز قبل: 439
  • 1 ماه قبل: 3002
  • کل بازدیدها: 199010
  • موزیک آنلاین
    MeLoDiC

    کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان