شهید عشق آن مرد رفت، در شبی خیس از اشکهای خدا. با تنی خسته و به گمانم سوخته.پیش چشم ستارههای آسمان و ماهی که میرفت تا کامل شود، در سکوت سهمگین کوهستان.آن مرد، وقتی همه، تمام شب، ثانیهها را شمردند برای بودنش؛ رفت.درست وقتی مردها، چشم شده بودند برای د… بیشتر »
کلید واژه: "شهید"
هوالشهید تو را کاشتیم مثل یک دانه در کنج خاکهای ضاحیه تو شهیدی بودی که با خون شهدا آبیاری میشود تا میوههایش هم شهید شوند و ظهور را رقم زنند ان شاء الله بیشتر »
هوالحبیب چرا؟ مثل تو بلد نیستم زبان بریزم برای خدا آنقدر که عاشقم شود آنقدر که شهیدم کند بلد نیستم مثل تو چرا؟ بیشتر »
هوالحبیب باورم نمیشود هنوز چون شهید زنده است شهید جاری است مثل خون در رگهای ملتش مثل رود در کوهسار وجود مثل اندیشه در اذهان آزادگان جهان دنیا همه این نیست پشت این نگاه مادی حیاتی است عظیم زندگی است جاویدان عاری از ظلم و درد و زشتی خوب است که اهل… بیشتر »
هوالشهید من هم مثل بقیه، گاهی مینشینم و به آن فکر میکنم. نمیدانم کی و کجا از راه میرسد؟ اما میدانم که میرسد؛ ناگزیر. دلم نمیخواهد مرا غافلگیر کند. دلم نمیخواهد با تصادف بمیرم یا توی بستر بیماری یا اینقدر پیر و زمینگیر شوم که آرزوی مرگم را… بیشتر »