هوالحبیب میبینی! آدم فقط باید آدم باشد. خوب باشد. فرقی ندارد سرباز کدام میدان باشد. سلاحش قلم باشد یا تفنگ. علم باشد یا موشک. اصلاً مهم نیست اتاق کارش کجا باشد. خانه یا وسط معرکه. آدم فقط باید راه دلبری بلد باشد. باید برای خدا زبان بریزد یکریز. باید… بیشتر »
کلید واژه: "شهادت"
هوالحبیب عیدیاش را نقد گرفت بلیط یکسره تا بهشت بیشتر »
هوالحبیب تازه پشت لبهایش سبز شده. به شهادت که میرسد، سر به زیر میگوید: الحمدالله. بار اولم نیست میشنوم اما از زبان کسی به این سن و سال تازگی دارد. تعجب میکنم. از خودم میپرسم: این همه ایمان از کجا میآید؟ این همه یقین؟ این همه باور که جاخوش کرده… بیشتر »
هوالحبیب به خیالم خوابم یک خواب ترسناک نه یک کابوس وحشتناک آنقدر که مثلش را ندیدم از همانهایی که آرزو میکنم زودتر چشمهایم را باز کنم که تقلا میکنم دست و پا میزنم که بیدار شوم که ببینم همه چیز مثل سابق است که همه صحیح و سالم کنار هم توی یک قاب عکس… بیشتر »
هوالشهید من هم مثل بقیه، گاهی مینشینم و به آن فکر میکنم. نمیدانم کی و کجا از راه میرسد؟ اما میدانم که میرسد؛ ناگزیر. دلم نمیخواهد مرا غافلگیر کند. دلم نمیخواهد با تصادف بمیرم یا توی بستر بیماری یا اینقدر پیر و زمینگیر شوم که آرزوی مرگم را… بیشتر »