خانه
انتظار 2
ارسال شده در 16 اسفند 1396 توسط زفاک در روزنوشت

هوالحبیب

نمی‌دانم چرا؟ اما می‌ترسم به دلم رجوع کنم. می‌ترسم چون همیشه حق با دلم بوده است. دلم همیشه با من صادق بوده است. پس حق دارم. فقط نمی‌دانم چرا تا قبل از امتحان آرام بود. مثلا آن وقتی که با مامان نشسته بودیم روی نیمکت فلزی مطب دکتر. وقتی فاطمه بسم الله ‌گفت و پایش را روی پدال گاز فشار ‌داد. وقتی از جلو شما رد ‌شدیم  و در دلم ‌گفتم آقا هوایمان را داشته باش. حتی وقتی نگاهم را دوخته بودم به ورودی سالن و منتظر آمدن بچه‌ها بودم. وقتی خانم مراقب داشت کنجکاوانه چهره‌ام را با عکس مطابقت می‌داد. وقتی شماره صندلی‌ام را پرسید. همه این لحظه ها دلم آرام بود. هیچ استرسی دلم را چنگ نمی‌زد هیچ حس بدی به جانم نیافتاده بود هیچ فکر بدی… وقتی مراقب داشت سوالات را کنار صندلی‌ها قرار می‌داد. حتی وقتی که قاری داشت آیه الکرسی را از شدت استرس اشتباه می‌خواند. من آرم بودم. وقتی به سوالات سخت می رسیدم و وامی ماندم… حتی بعد امتحان باز هم دلم آرام بود. وقتی هیچ کس امیدی به قبولی نداشت. من دلم روشن بود و آرام.    

اما این روزها استرس دارم و آرام نمی‌شوم حتی وقتی یزدانی می‌گوید دلش روشن است یا دست به دامن حافظ می‌شوم او هم مژده خبرهای خوب می‌دهد. می‌ترسم به دلم رجوع کنم. می‌ترسم جوابش منفی باشد و من جز مردودی‌ها باشم. گاهی در تخیلم به صبح روز بیست و ششم فکر می‌کنم. اینکه از شدت استرس حتی جرات زنگ زدن ندارم اینکه باید تمام روز را در انتظار بیهوده‌ای به سربرم. کاش ثانیه‌ها پاتند می‌کردند و این روزها زودتر می‌گذشت…

زفاک

16/اسفند/96

 

1 نظر »
آسمان
ارسال شده در 15 اسفند 1396 توسط زفاک در روزنوشت, یک بیت

هوالحبیب

“اگرچه ریشه در این دشت بسته‌ام، باید

به جای خاک گرفتار آسمان باشم”

فاضل نظری/ مجموعه ضد

 

شعر ,فاضل نظری ,کتاب ضد نظر دهید »
سرنوشت محتوم
ارسال شده در 14 اسفند 1396 توسط زفاک در دلنوشته

هوالحبیب

دست و دلم به کار نمی‌رود. به خودم می‌گویم چه فایده تو هر چه هم تلاش کنی باز به آن چیزی که باید برسی نمی‌رسی. دنیا دنیای بی عدالتی است. دنیای چهاردرصدی‌ها. انگار از ازل همین بوده است. کسی که پولش بیشتر بوده امکانات بیشتری هم داشته. علمش هم بیشتر بوده جایگاهش هم بالاتر بوده… پابرهنه‌ها همیشه آن پایین‌ها بوده‌اند. تنها کاری که می‌توانی بکنی این است که تن بدهی به این سرنوشت محتوم. به اینکه همه امیدهایت را خاک کنی و کاخ آرزوهایت را نابود. تقلا کردن بی‌فایده است. زحمت بیهوده است بر خود…

 

نظر دهید »
شب امتحان
ارسال شده در 13 اسفند 1396 توسط زفاک در روزنوشت

هوالحبیب

دارم خواب مستثنی می‌بینم در مفرغ بودنش حیرانم که صدای مادر رشته افکارم را پاره می‌کند. بعد صدای گوشی علیرضا هم اضافه می‌شود. چشم‌هایم را که باز می‌کنم تازه می‌فهمم وقت خوردن دارو است. ساعت سه بامداد است. یک عدد استامینوفین می‌گذارم روی زبانم و لیوان آب را سر می‌کشم پشت سرش یک نصفه قاشق شربت و دوباره ته مانده لیوان آب. سرم هنوز سنگین است و احساس تب دارم. در رختخواب دراز می‌کشم. چشم‌هایم را می‌بندم تا دوباره خوابم بگیرد اما افکارم در هم است. خوابم نمی‌برد. شروع می‌کنم به ذکر گرفتن “یا کاشف الکرب عن وجه …” بعد یاد افلاطون می‌کنم، یاد اردوئی، یاد میراسماعیلی… شاید خواب هستند شاید هم مثل من دست به دعا برداشته‌اند شب امتحان است دیگر…

زفاک

11/اسفند/96

 

امتحان ,خواب نظر دهید »
هنگامه محشر
ارسال شده در 10 اسفند 1396 توسط زفاک در دلنوشته

نمی‌دانم آن زمان

 که فرشته‌هایت

آن‌هایی که عقل محض بوده و هستند

و جز سجده هیچ نکرده‌اند

و جز خیر هیچ نیاندیشیده‌اند

و همواره بند‌بند وجودشان از بیم تو لرزیده

در همهمه محشر وقتی

زبان به

“لاعبدناک حق عبادتک”

می‌گشایند

برای مثل منی

با این همه منیت و خودبینی

چه حرفی می‌ماند

جز شرمساری…

زفاک

10/12/96

 

تکبر ,خوبینی ,عجب ,قیامت 1 نظر »
  • 1
  • ...
  • 73
  • 74
  • 75
  • ...
  • 76
  • ...
  • 77
  • 78
  • 79
  • ...
  • 80
  • ...
  • 81
  • 82
  • 83
  • ...
  • 102
 
غَیث
مطالب این وبلاگ کاملا تولیدی است. استفاده بدون ذکر منبع ممنوع!
موضوعات
همه
الی الحبیب
اندیشه
اهل البیت(علیهم السلام)
حضرت صاحب (عج)
حضرت عشق(ع)
تمرین نویسندگی
حرکت جوال ذهن
خاطرات
دلنوشته
روزنوشت
شطحیات
شهدا
لژنشین‌ها
مخاطب خاص
هایکو
پوستر و عکس نوشت
کنایات
یار مهربان
یک بیت
یک خط روضه
پیوند ها
  • نور عیننا
  • حب فؤادی
  • بخوان با ما
  • میم. الف.
  • سه نقطه
  • آمار
  • امروز: 3293
  • دیروز: 2838
  • 7 روز قبل: 5674
  • 1 ماه قبل: 7483
  • کل بازدیدها: 214110
  • موزیک آنلاین
    MeLoDiC

    کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان