هوالشاهد تو شاید همه غیظت یا نفرتت یا… همه آن حسی که درونت موج میزند را مچاله میکنی در چادری که دنبالش را روی سنگفرشها کشیدهای و بعد پرت میکنی روی میزی که من پشتش ایستادهام من اما خشمم را درون سیاهی چادرم میپیچم بغضم را پنهان میکنم و… بیشتر »