سمیعالدعا دارم به خودم دلداری میدهم؟ نمیدانم. شاید. کاری از من ساخته نبود؟ نمیدانم! باید چه میکردم برای زن رنجوری که با سیل آدمها وارد شده بود. برای برگه بیمه تکمیلی توی دستهایش که خیس خورده بود از گرمای روزهای پایانی بهار. برای چشمهای عسلی که پشت… بیشتر »
کلید واژه: "دعا"
هوالحبیب شنبهام را با شما آغاز میکنم سینهام را پر میکنم از عطر شهدا و چشم میدوزم به کاشیهای فیروزهای گنبد در دلم میگویم: «هفتهای که با شما آغاز شود حکما پر برکت است.» گامهایم را محکمتر برمیدارم. کنار زائری میایستم گویی همنوا میشوم با همه… بیشتر »