موضوعات: "یار مهربان" یا "یک بیت"
هوالحبیب
علی(ع) که جای خود دارد. میبینی، دستمان حتی از دامان امثال تو هم کوتاه ماند. کسی که عشق و علم و عرفان و جهاد را با هم جمع کرده بود. راستش دلم میخواست باز زهرا اسم “مؤمنی” را به میان آورد و من تو را به دستش بدهم، مرد رؤیاها!
شاید کمی دلش تکان میخورد…
هوالحبیب
“ز غمزه بر دل ریشم چه تیرها که گُشادی
ز غصه بر سر کویت چه بارها که کشیدم
ز کوی یار بیار ای نسیم صبح غباری
که بویِ خونِ دلِ ریش از آن تراب شنیدم”
هوالحبیب
“اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت
باقی همه بیحاصلی و بیخبری بود”
هوالمحبوب
پرسیدم: «تو چی کار کردی که به مقام شهادت رسیدی؟»
خندید و گفت: «از گریههایی که برای امام حسین (ع) داشتم و زیارت کربلایی که رفتم و حفظ کردم، بعد هیئت و زیارتهای شب جمعهای که میرفتم پیش امام رضا (ع) شهادت رو گرفتم.»
پرسیدم: «حالا ما چی کار کنیم که به مقام تو برسیم؟»
گفت: «اول سعی کن به نامحرم نگاه نکنی، دوم حق الناس، سوم اشک بر امام حسین(ع) و نماز اول وقت.»
برگرفته از"سروها ایستاده میمانند(شهید حسن قاسمی دانا)” از “مریم عرفانیان”