هوالشهید بعد از شهادت رئیس جمهور، بعد انتخابات و همه ماجراهایش، تازه دیروز کمی دلم خوش شده بود. دلم روشن شده بود. مراسم تحلیف را میدیدم. نطق رئیس جمهور جدید را . پشتیبانیاش از جبهه مقاومت و فلسطین را. نمایندهها از روی صندلیهایشان بلند شده بودند و… بیشتر »
کلید واژه: "شهادت"
هوالحبیب زمان را پس میزنم. فاصلهها را پرواز میکنم. اما دم حجره که میرسم زمینگیر میشوم. انگار هزاران سال است که این درها را بستهاند هزاران سال است که من منتظر ایستادهام نگاهم به لبهای ترک خورده میافتد و بعد به قدح آب توی دستم. باز هم …… بیشتر »
هوالحبیب باران میبارد و بوی تنت در همه دشت میپیچد… بیشتر »
هوالحبیب میفهمی؟! آتش افتاده به جانمان میسوزیم حتی واژههایمان… بیشتر »
هوالحبیب چشمهایم درد گرفته. تار میبینم. تا میآیم روی هم بگذارمشان پرده اشک مینشیند رویشان. آخ چقدر دلم میخواهد چشمهایم را ببندم و وقتی باز میکنم همه چیز سر جایش باشد. دلم میخواهد اتفاقات دیروز تا حالا یک کابوس تلخ و وحشتناک باشد. مثل همانهایی که… بیشتر »