هوالحق نمیدانم آدم باید از سوال خیز بودن ذهنش خوشحال باشد یا ناراحت. همیشه و در همه حال توی ذهنم پر از سوال بود. مخصوصا موقع تدریس استادها. سوالهایی که گاهی بحثها را به حاشیه میکشاند گاهی استادها را عصبانی میکرد و گاهی هم به ندرت خوشحال. دروغ چرا… بیشتر »
کلید واژه: "استاد"
هوالحق خوب که فکر میکنم میبینم حق با ابراهیمیزاده است. آدم باید خوب و بد دیگران را با هم ببیند. اوایل از استاد منطق خوشم نمیآمد. البته بعد از دو ترم هنوز هم به برخوردهای تندش انتقاد دارم. اما باید به نکته مهمی اعتراف کنم، اینکه بیش از پیش به دلسوزی… بیشتر »
هوالحبیب نگاهم که به برد آموزش میافتد با دیدن نام “استاد ساروخانی” گل از گلم میشکفد خدایا سپاس… بیشتر »
هوالحبیب میخواهم اعتراف کنم اعترافی، آمیخته با غبطه و اندکی حسادت به خیالم تو، با آن فهم و سخت کوشی با آن زبان گویا و شیرین با آن روی و خلق نیکو با آن چشمان نافذ و مهربان با آن لبخند همیشگی و بیدریغ و البته شوخ طبعیهای گاه و بیگاهت به زودی استاد… بیشتر »
هوالرزاق وقتی به عقب برمیگردم و دوران تحصیلیام را نگاه میکنم. هیچکس مثل “استاد ساروخانی” نمیبینم. (تک، یک استاد به تمام معنا.) آنوقت حس میکنم به قول زهرا نه همهسالهای تحصیل بلکه بیشتر عمرم بربادرفته است. از دبستان و راهنمایی که چیز… بیشتر »