هوالحبیب نمیدانم شاید این قرار هر روزه اوست. اینکه پیش از کلاس و دور از چشم همه بیاید بایستد روبهرویتان و زل بزند به گنبد. لبهایش آرام تکان بخورد و قطره اشکی روی گونههایش جاری شود. حسودیم میشود به این عرض ارادتهای خالصانه و دلبرانهاش. دلم میسوزد… بیشتر »