ارسال شده در 24 شهریور 1396 توسط زفاک در اندیشه, روزنوشت
هوالحبیب روز آخر تعطیلات هست. زنگ میزنم از “سین” برنامه هفتگی را بپرسم. سین با ناراحتی میگوید: «کاش ترم جدید از اول مهر شروع میشد.» بااینکه از ته دل خوشحالم اما به رویش نمیآورم. میگویم: «باید ساخت!» آخرین شب تعطیلات هست و فردا نخستین… بیشتر »