هوالحی
خاطره با داستان سه تفاوت عمده و کلی دارد. یک: خاطره یک وضعیت است و جریان عادی از زندگی است. اما داستان موقعیت است یعنی خارج شدن زندگی از حالت عادی. مثل مهمان ناخوانده در قصههای من و ننه آقا.
دوم: خاطره درباره یک واقعه است اما داستان حداقل سه واقعه را روایت میکند. و سوم: در خاطره تخیلی وجود ندارد اما در داستان تخیل یک عنصر اصلی است.
اگر برای داستان یک خط در نظر بگیریم. ابتدای داستان خط مستقیم است اما در یک نقطه شکلی کج و معوج به خود میگیرد و بعد در یک نقطه دیگر پایان مجدد به صورت خط مستقیم تبدیل میشود به نقطه اول نقطه عطف اول (گره افکنی) و به دومی نقطه عطف دوم (گره گشایی) میگوییم. با توجه به این دونقطه خط داستان سه بخش میشود که بخش اول، پرده اول، شروع یا گشایش داستان است. بخش دوم پرده دوم، تنه داستان یا گسترش داستان نامیده میشودو بخش سوم، پرده سوم یا پایان داستان خواهد بود.
ساختار داستان: شاکله آن یعنی سه بخش وضعیت، موقعیت و وضعیت است. مثل آنچه از یک تصویر نقاشی از دور دیده میشود و بافت داستان: به نوشتار، نثر یا زبان داستان گفته میشود. مثل همان تصویر نقاشی وقتی از فاصله کم دیده شود.
پس داستان یک فرمول دارد که: خاطره + تخیل + ساختار است.
و حالا چند واژه دیگر:
قصه: چگونگی و چطور بودن داستان است. در واقع پروراندن داستان را قصه می گوییم. طرح: خلاصه داستان با وجود عوامل علی و معلولی است که پیرنگ هم نامیده می شود. و سیناپس: خلاصه داستان در دو تا سه خط است.
نکتهها: 1ـ باید در یک داستان وضعیت نخست و پایان کوتاه باشد و هر چه زودتر به اصل داستان یعنی موقعیت پرداخت.
2ـ یکی از مهمترین اصول در نوشتن داستان، تشکیل مثلث تضاد است.
خلاصه کلاس از خاطره تا داستان/ استاد سالاری
جلسه دوم 19/بهمن/96