خانه
واگویه
ارسال شده در 26 تیر 1402 توسط زفاک در دلنوشته, روزنوشت, الی الحبیب

هوالحبیب

دلم پُر است.

پوستر حرم را از روی دیوار برمی‌دارم.

نمی‌دانم چرا

شاید هم می‌دانم…

می‌دانم و خودم را به آن راه می‌زنم!

انگار طلبکارم

مثل همیشه…

یکی درونم فریاد می‌زند:

پس آن واسطه فیض بودن کجاست؟

آن قوس صعود و نزول کو؟

و من، لال شده‌ام

آن همه علم و اندوخته

آن همه استدلال و دلیل

رنگ باخته‌اند

می‌بینی؟

یک چیزی کم هست

مثل همیشه…

 

به قلم خودم ,حرف دل ,خودگویی نظر دهید »
عیدِ مرتضی علی
ارسال شده در 16 تیر 1402 توسط زفاک در اهل البیت(علیهم السلام), روزنوشت

هوالحبیب

دلم تنگ شده هست برای بچگی‌هایم. برای سادگی روزهای کودکی‌ام. برای بوی آبگوشت روز عید مرتضی علی. همیشه عید غدیر برای ما عیدِ مرتضی علی بود. نمی‌دانم چرا اسمش را این گذاشته بودند. من بچه بودم. ساده بودم. از این چیزها سردرنمی‌آوردم. فقط می‌دانم روزهای خوبی بود. شب عید توی خانه عمو حسن دیگ آبگوشت را بار می‌گذاشتند. وسط حیاط روی آجرهای اجاقی که با کنده‌های چوب گر گرفته سرخ شده بود. همه جمع می‌شدند. همه عموها و عموزاده‌ها. تا صبح بالای سر آبگوشت بودند. باغ وقفی بود و بزرگ. هر کسی سهمی داشت برای وقف. کسی پول نخود‌ها را می‌داد. کسی گوسفندش را می‌خرید. کسی نان و مخلفاتش را فراهم می‌کرد. هر کس سهمی داشت از مهر. از ارادت. من با همه بچگی‌ام می‌فهمیدم وقف بهانه بود. اصل عشق بود. مهر بود عرض ارادت بود…

توی ذهنم مرور می‌کنم گذشته‌ها را. عید مرتضی علی بوی گل محمدی می‌دهد. بوی اردیبهشت. بوی دسته‌های گل سرخ. مزه شیرین پرچم‌های پیچ امین‌الدوله دوباره میاد توی دهانم. خودم را می‌بینم قاطی بچه‌های فامیل که اول صبحی صف کشیده‌اند برای بردن سهم همسایه‌ها. سهم مهربانی، سهم عشق و ارادت…

#امام_ابرار

آبگوشت ,اطعام گرسنه ,عید غدیر ,وقف نظر دهید »
به وقت رفتن
ارسال شده در 16 تیر 1402 توسط زفاک در دلنوشته, روزنوشت

 

هوالحبیب

کسی چه می‌داند

شاید همین لحظه در همین آن

که من دارم این‌ها را می‌نویسم

تو با همان چهره خوش‌رو

با همان لبخند همیشگی

با همان اراده و عزم قوی

از آن بالا از آسمان خدا

داری ما را می‌بینی…

راستش می‌دانی

دارد دوباره به تو حسودیم می‌شود

این بار نه به خاطر تلاش و عزمت

نه به خاطر…

این بار به زمان رفتنت حسودیم می‌شود

آخر هر کسی لیاقت ندارد

آخر گفته‌اند:

«من مات علی حب آل محمد مات شهیدا»

پس حق دارم حسودیم شود نه؟!

می‌دانم مهربان‌تر از آنی که دلگیر شوی…

آخ…

کاش به خوابمان می‌آمدی

کاش می‌گفتی آن بالا

آن سوی آسمان‌ها

امشب چه خبر هست…

بازگشت ,حیات مجدد ,شهادت نظر دهید »
بقیع بی‌بقعه
ارسال شده در 4 تیر 1402 توسط زفاک در پوستر و عکس نوشت

هوالحبیب

روضه‌خوان نمی‌خواهی اینجا

همین قبرهای بی مرقد 

کافی است…

 

ائمه بقیع ,امام محمدباقر ,بقیع ,حاجی ,زیارت ,شهادت ,کربلا نظر دهید »
فدایی
ارسال شده در 15 خرداد 1402 توسط زفاک در روزنوشت

هوالحبیب

وقتی برای اولین بار رهبر رو

نه از نزدیک بلکه خیلی دور دیدم

فقط یک چیز در ذهنم نقش بست

“حاضرم جونم رو فداش کنم”

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ,دیدار عمومی ,رهبری ,مراسم ارتحال امام ,۱۴خرداد نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 46
  • 47
  • 48
  • ...
  • 49
  • ...
  • 50
  • 51
  • 52
  • ...
  • 53
  • ...
  • 54
  • 55
  • 56
  • ...
  • 102
 
غَیث
مطالب این وبلاگ کاملا تولیدی است. استفاده بدون ذکر منبع ممنوع!
موضوعات
همه
الی الحبیب
اندیشه
اهل البیت(علیهم السلام)
حضرت صاحب (عج)
حضرت عشق(ع)
تمرین نویسندگی
حرکت جوال ذهن
خاطرات
دلنوشته
روزنوشت
شطحیات
شهدا
لژنشین‌ها
مخاطب خاص
هایکو
پوستر و عکس نوشت
کنایات
یار مهربان
یک بیت
یک خط روضه
پیوند ها
  • نور عیننا
  • حب فؤادی
  • بخوان با ما
  • میم. الف.
  • سه نقطه
  • آمار
  • امروز: 3774
  • دیروز: 2838
  • 7 روز قبل: 5674
  • 1 ماه قبل: 7483
  • کل بازدیدها: 214110
  • موزیک آنلاین
    MeLoDiC

    کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان