کاش…
یک وقتهایی هم اینطوری است
واژهها آرامت نمیکنند
آتشت را تیزتر میکنند
آخ اگر بدانی…
دلم میخواست امشب
کلاهک یک موشک باشم
دست کم یک فشنگ جنگی
دلم میخواست از همینجا
از دهانه سلاح یک رزمنده غیور
شلیک شوم
دلم میخواست
تا قلب تلاویو پیش روم
دلم میخواست تکثیر شوم
قلب تکتکشان را بدرم
دلم میخواست راه نفسشان را بند بیاورم
زندگیشان را خاتمه دهم
دلم میخواست نابودشان کنم….
#به_قلم_خودم
کاش...