خانه
مأمن
ارسال شده در 28 مرداد 1397 توسط زفاک در روزنوشت

هوالحبیب

شنبه‌ام را با شما آغاز می‌کنم

سینه‌ام را پر می‌کنم از عطر شهدا

و چشم می‌دوزم به کاشی‌های فیروزه‌ای گنبد

در دلم می‌گویم:

«هفته‌ای که با شما آغاز شود حکما پر برکت است.»

گام‌هایم را محکم‌تر برمی‌دارم.

کنار زائری می‌ایستم 

گویی همنوا می‌شوم با همه هستی

کمی بعد خودم را در آغوش ضریح رها کرده‌ام.

می‌دانم این روزها زیاد گند زده‌ام

اما ته دلم گرم است که نگاه شما هنوز با من است.

خنکای حرم صورتم را نوازش می‌دهد

حس می‌کنم اینجا

کنار شما

امن‌ترین جای دنیا است.

 

 

 

دعا ,زیارت 6 نظر »
در باب رمان مفتون و فیروزه
ارسال شده در 25 مرداد 1397 توسط زفاک در یار مهربان

هوالحق

این روزها مشغول خواندن کتاب “مفتون و فیروزه” بودم. رمانی دو جلدی در زمینه تاریخ انقلاب اسلامی است که آقای سعید تشکری آن را نگاشته و انتشارات نیستان  چاپش را بر عهده داشته است. به نظرم توصیف بعضی از صحنه‌های داستان نیازمند این همه پرداخت جزئیات نبود. نویسنده می‌توانست به صورت کلی به آن اشاره کند و قطعا ذهن فعال برخی خوانندگان جای خالی را پر می‌کرد!

مثل اغلب رمان‌ها کلمات و عباراتی در کتاب دیدم که هضم آن برایم سخت بود. واقعا نمی‌دانم این همه فحش و لفظ رکیک چطور بر قلم برخی نویسنده‌ها جاری می‌شود. مگر غیر از این است که ادبیات عهده دار ثبت فرهنگ اصیل و ناب است پس دلیل این همه هرزنگاری در آثار ادبی چیست؟

در جلد اول شمار نامه‌هایی که از سوی مفتون برای فیروزه نوشته می‌شود، اندک است که ضمن ایجاد گریز مناسب در جریان داستان، تنوع خوبی هم برای خواننده به دنبال دارد. اما در جلد دوم علاوه بر فیروزه بقیه شخصیت‌ها هم شروع به نامه نگاری می‌کنند که دلیل آن واضح نیست زیرا در پایان داستان مفتون تنها به خواندن نامه‌های فیروزه اکتفا می‌کند. از طرفی این شیوه  سبب کند شدن جریان داستان شده و  با توجه به توالی نامه‌ها سبب خستگی و دلزدگی خواننده می‌شود.


نویسنده در معرفی یکی از شیوه‌های مقابله حکومت با مبارزین به ترور شخصیت‌های مؤثر مثل شریعتی، تختی، کافی و … اشاره می‌کند. در این میان جای خالی نام “سیدمصطفی خمینی"، به عنوان فرزند رهبر اصلی مبارزه کاملاً محسوس است.

توجه عمده کتاب به مبارزان مذهبی و نشان دادن نقش آنها در جریان مبارزه است در حالی که تقریبا اشاره جدی به سایر گروه‌های غیر مذهبی مثل مارکسیستها، گروه‌های چپ یا حتی مجاهدین خلق (منافقین) که یکی از گروهای مطرح در آن سال‌ها بوده‌، صورت نگرفته است.

از آن جایی که گفته‌اند جنگ اول به از صلح آخر، من هم ترجیح دادم نخست به نقدهای که بر کتاب داشتم اشاره کنم تا انشاءالله در پست دیگری از شرمندگی نویسنده درآیم.

امام خمینی (ره) ,انقلاب اسلامی ,تاریخ ایران ,جکومت شاهنشاهی ,رمان ,ساواک ,سعید تشکری ,سیدعلی خامنه‌ای ,قوچان ,محمدرضا پهلوی ,مفتون و فیروزه ,کتاب نظر دهید »
درمان
ارسال شده در 13 مرداد 1397 توسط زفاک در کنایات

هوالحق

نه ژلفون

نه پروفون

نه ایبوپروفون

نه میخک

نه نبات داغ

نه ملقمه نشاسته و شکر

دندان کرم خورده را باید کند و دور انداخت

همین…

2 نظر »
دعبل و زلفا
ارسال شده در 3 مرداد 1397 توسط زفاک در یار مهربان

هوالحبیب

“دعبل و زلفا"، رمانی عاشقانه است که با زبانی شیرین و گویا ضمن بیان سرگذشت “دعبل خزاعی"، گوشه‌ای از تاریخ زندگی امام موسی کاظم و امام رضا (علیهما سلام) را در پیش چشم تصویر می‌کند. جملات تقریبا روان است هرچند به سبب موضوع واژه‌هایی کهن هم در آن به چشم می‌خورد! در مجموع اشکال تایپی در آن ندیدم و از این نظر مرا خرسند کرد. طرح جلد دل انگیز است و بیان صحنه‌ها و توصیف امکان، زیبا و دقیق، هرچند کشش و جاذبه در نیمه نخست بیشتر است.

کتاب در بیان وضعیت اسفناک جامعه در زمان عباسیان و اشتغال سردمداران حکومت به شهوت و خودکامگی و استبداد، خوب عمل کرده است. اشاره‌ی آن به سرنوشت افرادی مثل “جعفر برمکی” و رسیدنش از اوج عظمت به حضیض ذلت نیز زیبا و آموزنده است.

پاسخگویی کتاب به بعضی از پرسشها مثل علت حضور “علی بن یقطین” در دربار هارون در طرح کلی داستان و از زبان شخصیت‌ اصلی و یا دلایل پذیرش ولایت عهدی امام رضا (علیه السلام) در قالب گفتگوهایی که بین شخصیتها رخ می‌دهد از دیگر نکات قوت است. هرچند برای من یک سوال اصلی همچنان باقی ماند که اتفاقاً از زبان دعبل هم پرسیده می‌شود: اینکه چرا امام بعضی را از همکاری با حکومت منع اما برخی دیگر را حمایت می‌کند؟

خلاصه اینکه اگر پیش از این در مورد “دعبل خزاعی” یک نام گنگ و تصویری مبهم در ذهن چیزی بیشتری نداشتم اما این کتاب توانست شخصیتی خوب و درخور توجه از او برایم بسازد. مخصوصا که نویسنده از ابتدا او را فردی خاکستری معرفی می‌کند که در روند داستان به رشد و تعالی می‌رسد و این خود عاملی برای پذیرش بیشتر شخصیت فراهم می‌آورد.  دعبل، شاعری مشهور و صریح الهجه است که با زدودن سیاهی‌های وجودش و دست زدن به انتخابی سرنوشت ساز به رسالت خود آگاهی یافته و با اشعار محکم و کوبنده به دفاع از اهل بیت (علیهم السلام) می‌پردازد و سرانجام اجر خود را دریافت کند.

در پایان اعتراف می‌کنم با خواندن “دعبل و زلفا” علاقه‌ام به رمان‌های تاریخی دوچندان شد و علی رغم قیمت بالای خواندنش را به دیگران توصیه می‌کنم!

امام رضا (ع) ,امام موسی کاظم(ع) ,تاریخ اسلام ,رمان ,مظفر سالاری ,کتاب دعبل و زلفا 11 نظر »
به جای پدر
ارسال شده در 1 مرداد 1397 توسط زفاک در روزنوشت

هوالمحبوب

این روزها بخش اعظم برنامه روزانه‌ام را خواب و مطالعه غیر درسی پر کرده است. خوابم از پنج ساعت به ده ساعت ارتقا یافته و مطالعه غیر درسی از صفر دقیقه به دو ساعت در روز رسیده است!! قطعا به همین منوال ادامه بدهم به خیلی جاها می‌رسم نه؟! البته در این میان فضای مجازی و تلوزیون و هرازگاهی نوشتن، هم سهم خود را دارند.

اگر شانس  خوانده باشد کنترل تلوزیون به دستم می‌رسد و از کانال یک تا بیست را زیرورو می‌‌کنم اما تقریبا جز شب چیز دلخواهی صاحب نمی‌شوم که آن هم به خبر بیست و سی تعلق خواهد داشت. البته این روزها اگر با مادر به توافقی ثابت برسیم و قید “نقطه چین” را بزند می توانم “سریال پدر” را هم به لیست اضافه کنم. اگرچه بهانه‌ام برای دیدن این سریال بیشتر تیتراژ پایانی و صدای خوب آقای “قربانی” است. هر چه نباشد هزار بار می‌ارزد به موسیقی‌های پاپی که چند سال اخیر از بیشتر شبکه‌ها پخش می‌شود و خواه ناخواه در حال تغییر سلیقه موسیقیایی جامعه است. البته باید اضافه کنم که داستان اصلی سریال هم برایم جذابیتی ندارد چون تقریبا نسخه‌ای مشابه “تنهایی لیلا” است که چند سال پیش از شبکه سه پخش شده بود. در ثانی به عنوان یک بیننده ترجیح می‌دادم شاهد روایت داستان عشق یک پسر به یک دختر باشم نه آن چیزی که اکنون نویسنده طراحی کرده است. به خیالم طبیعت زن و حضور توأمان عفت و زیبایی در او می‌طلبد که معشوقه باشد نه عاشقی سینه سوخته که احتمالا حاضر است در مقابل مرد اظهار نیاز و عجز کند و تا این اندازه از قدر و منزلت خود بکاهد! همانطور که اگر نگاهی به منظومه‌های عاشقانه‌ای که از گذشتگان باقی مانده بیندازیم غیر از آن چیزی نمی‌بینیم. همیشه این “مجنون” بود که ناز “لیلی” را می‌کشید. “بیژن” در بند “منیژه” بود و “رامین” دلباخته “ویس"، اما نمی‌دانم چرا حالا نویسنده‌ها ترجیح می‌دهند جای عاشق و معشوق‌ را تغییر دهند؟!

تلوزیون ,حامد عنقا ,سریال پدر ,شبکه دو ,عشق ,عیلرضا قربانی 4 نظر »
  • 1
  • ...
  • 63
  • 64
  • 65
  • ...
  • 66
  • ...
  • 67
  • 68
  • 69
  • ...
  • 70
  • ...
  • 71
  • 72
  • 73
  • ...
  • 102
 
غَیث
مطالب این وبلاگ کاملا تولیدی است. استفاده بدون ذکر منبع ممنوع!
موضوعات
همه
الی الحبیب
اندیشه
اهل البیت(علیهم السلام)
حضرت صاحب (عج)
حضرت عشق(ع)
تمرین نویسندگی
حرکت جوال ذهن
خاطرات
دلنوشته
روزنوشت
شطحیات
شهدا
لژنشین‌ها
مخاطب خاص
هایکو
پوستر و عکس نوشت
کنایات
یار مهربان
یک بیت
یک خط روضه
پیوند ها
  • نور عیننا
  • حب فؤادی
  • بخوان با ما
  • میم. الف.
  • سه نقطه
  • آمار
  • امروز: 3602
  • دیروز: 2838
  • 7 روز قبل: 5674
  • 1 ماه قبل: 7483
  • کل بازدیدها: 214110
  • موزیک آنلاین
    MeLoDiC

    کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان