فدایی ارسال شده در 15 خرداد 1402 توسط زفاک در روزنوشت هوالحبیب وقتی برای اولین بار رهبر رو نه از نزدیک بلکه خیلی دور دیدم فقط یک چیز در ذهنم نقش بست “حاضرم جونم رو فداش کنم”