هوالهادی
همین که از کلاس برمیگردم
پدرم میپرسد: چه کلاسی بودی؟
میگویم: داستان نویسی!
میگوید: حالا فایدهای هم دارد؟
من این وسط هیچ پاسخی به ذهنم نمیرسد
در حالی که شب قبلش وقتی مامان میپرسد
خّب حالا فردا چه کلاسی باید بروی؟
با جرأت تمام میگویم: داستان نویسی!
میگوید: یعنی میخواهی نویسنده شوی؟؟
میگویم: بله!!
خدایا میشود مرا در خطی که برایش آفریدهای
قرار بدهی، لطفاً…
جالبه