هوالحبیب اصلا بیخیال حرفهای من. بیا این روزهای باقی مانده را دست به دعا برداریم برای آن دخترک که لهجهاش به آذری میزد. یادت هست؟ نشسته بودم روبهروی آسانسور. کف پاهایم ذق ذق میکرد. نفسم به زور بالا میآمد؛ از منفی دو تا طبقه سه خودم را یکسره دنبال… بیشتر »