خانه
چه وقت؟
ارسال شده در 8 آذر 1396 توسط زفاک در روزنوشت, یک خط روضه

هوالحبیب

می‌گویند: «هر ده دقیقه یک کودک یمنی جان می‌دهد!»

می‌گویم: «متی نصر الله؟»

بحران یمن ,جنایت آل سعود ,عربستان ,یمن نظر دهید »
اولین شب بصره
ارسال شده در 5 آذر 1396 توسط زفاک در یار مهربان

هوالحق

«وقتی برای اولین بار در همه عمر دری را به رویت قفل کنند احساس غریبی به تو دست می‌دهد. آن قفل انگار با تو حرف می‌زند. می‌گوید: «عجالتاً زندگی کردن برای تو قدغن است. حالا این پشت بمان تا تصمیمی برایت بگیرند.» صداهای گوش خراشی که از بسته شدن لنگه‌های آهنی در و کشیده شدن دسته و چرخیدن قوسی قفل توی گیره‌ها درست می‌شود، همه، به یک کلیک ختم می‌شود و آن لحظه‌ای است که زندانبان قفل را میان دستانش بفشارد و زبانه‌های آن در هم برود و چفت شود.

این کلیک کوچک یکی از صداهای ناامیدکننده‌ای است که در این گنبد دوّار می‌ماند. من هزاران بار این کلیک را شنیده‌ام.»

“آن بیست و سه نفر” از “احمد یوسف‌زاده”

 

اسارت ,مطالعه ,کتاب ,کتاب آن بیست و سه نفر ,کتابخوانی 1 نظر »
پیشگویی
ارسال شده در 4 آذر 1396 توسط زفاک در لژنشین‌ها, مخاطب خاص

هوالحبیب

می‌خواهم اعتراف ‌کنم

اعترافی، آمیخته با غبطه و اندکی حسادت

به خیالم

تو، با آن فهم و سخت کوشی

با آن زبان گویا ‌و شیرین

با آن روی ‌و ‌خلق نیکو

با آن چشمان نافذ و مهربان

با آن لبخند همیشگی و بی‌دریغ

و البته شوخ طبعی‌های گاه و بی‌گاهت

به زودی استاد خوبی می‌شوی

ان شاءالله…

زفاک

1/آذر/96

 

استاد ,بانوی طلبه ,حوزه علمیه ,نخبه علمی 2 نظر »
اولین سیلی اسارت
ارسال شده در 3 آذر 1396 توسط زفاک در یار مهربان

هوالحق

«سیلی و اسارت ملازم یکدیگرند. اگر بیست سال جایی اسیر باشی، آغاز اسارتت درست زمانی است که اولین سیلی را می‌خوری! اولین سیلی حس غریبی دارد. یک دفعه ناامیدت می‌کند از نجات و خلاصی و همه امیدت به سمت خداوند می‌رود. خودت را دربست می‌سپاری به قدرت بزرگی که خدای آسمان‌ها و زمین است. درد می‌کشی و تحقیر می‌شوی و این دومی کشنده است. تحقیر شدن من با اولین سیلی حدّ و‌ حساب نداشت. داشتم از مرد عرب سیه چرده‌ای سیلی می‌خوردم که با پوتین‌هایش روی خاک وطنم راه می‌رفت. سیلی خوردن از متجاوز دردی مضاعف دارد. برای تخمین درد یک سیلی ملاکی هست؛ اینکه کدام سوی خط مرزی باشی. اگر این‌طرف، در خاک خودت باشی درد این سیلی فرق می کند تا آنکه آن سوی مرز در خاک دشمن باشی و من این‌طرف، روی زمین خوزستان، سیلی خوردم، یک سیلی پردرد!»

“آن بیست و سه نفر” از “احمد یوسف‌زاده”

 

احمد یوسف زاده ,اسارت ,هشت سال دفاع مقدس ,کتاب آن بیست و سه نفر ,کتابخوانی نظر دهید »
وصیت‌نامه
ارسال شده در 3 آذر 1396 توسط زفاک در دلنوشته, مخاطب خاص

هوالباقی

پشت پاکت را نگاه می‌کنم

 با خط خوشی نوشته شده

“وصیت‌نامه”

بند دلم پاره می‌شود…

 زفاک

3/آذر/96

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 83
  • 84
  • 85
  • ...
  • 86
  • ...
  • 87
  • 88
  • 89
  • ...
  • 90
  • ...
  • 91
  • 92
  • 93
  • ...
  • 102
 
غَیث
مطالب این وبلاگ کاملا تولیدی است. استفاده بدون ذکر منبع ممنوع!
موضوعات
همه
الی الحبیب
اندیشه
اهل البیت(علیهم السلام)
حضرت صاحب (عج)
حضرت عشق(ع)
تمرین نویسندگی
حرکت جوال ذهن
خاطرات
دلنوشته
روزنوشت
شطحیات
شهدا
لژنشین‌ها
مخاطب خاص
هایکو
پوستر و عکس نوشت
کنایات
یار مهربان
یک بیت
یک خط روضه
پیوند ها
  • نور عیننا
  • حب فؤادی
  • بخوان با ما
  • میم. الف.
  • سه نقطه
  • آمار
  • امروز: 2741
  • دیروز: 2838
  • 7 روز قبل: 5674
  • 1 ماه قبل: 7483
  • کل بازدیدها: 214110
  • موزیک آنلاین
    MeLoDiC

    کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان