خانه
کپی برابر اصل
ارسال شده در 4 اردیبهشت 1397 توسط زفاک در دلنوشته, روزنوشت

هوالحبیب

بدبختی این است

خ هم یکی است عین شیرین…

همان اندازه خودخواه

همان اندازه انحصار طلب…

همان اندازه تلخ… 

2 نظر »
قوت قلب
ارسال شده در 30 فروردین 1397 توسط زفاک در اهل البیت(علیهم السلام)

هوالحبیب

دلم را گرم می‌کنم به واژه‌هایتان که نورند

“انت القادر علی کشف ما منیت به… ”

نظر دهید »
تجربه
ارسال شده در 26 فروردین 1397 توسط زفاک در حضرت عشق(ع)

هوالحبیب

استاد روبه بچه‌ها می‌پرسد: «ارتباط گیری اولیه؟!» یکی از آخر کلاس، گمانم مریم، می‌گوید: «بد نبود.» نگاهم به صورت استاد است که چطور تأییدش می‌کند. ابراهیمی‌زاده دنباله حرفش را می‌گیرد و می‌گوید: «جدی بود استاد، خیلی هم جدی.» خودم اما چنین حسی ندارم. به خیالم همینکه موقع حضور و غیاب لفظ خانم‌ها را فاکتور گرفته‌ام یا پژوهش‌ها را زیر سیبیلی رد کرده‌ام و به پچ‌پچ‌های گاه و بی‌گاه نوری لبخند زده‌ام یعنی به اندازه کافی شوخ طبع بوده‌ام! استاد با چند تذکر دیگر صحبت‌هایش را پایان می‌دهد و بعد نمره‌ام را اعلام می‌کند. من اما از خوشحالی گرفتن نمره کامل، همه را فراموش می‌کنم! راستش امروز از آن روزهایی بود که به منِ استادیارم امیدوارتر ‌شدم. البته می‌دانم همه این‌ها از لطف شما بوده است.

 به امید روزی که در این قامت برایتان خدمت کنم

انشاءالله…

 

تدریس آزمایشی ,درس روش تدریس 2 نظر »
غرب‌زدگی
ارسال شده در 24 فروردین 1397 توسط زفاک در یار مهربان

هوالحبیب

“زن در حالی که پُک محکمی به سیگارش می‌زند

فصل دوم کتابش را اینطور آغاز می‌کند…”

یعنی حالم از چنین ادبیاتی به هم می‌خورد

از کتاب‌هایی که واژه‌هایشان هم باب میل غربی‌هاست

 

ادبیات داستانی ,الگوی غربی 4 نظر »
وعده
ارسال شده در 23 فروردین 1397 توسط زفاک در مخاطب خاص

هوالحبیب

انگار نمی‌شود همه چیز را با هم داشت. باید یک جایی دست به انتخاب زد و من از سر اجبار یا اختیار بالاخره تصمیم گرفتم. حالا دیگر پنج شنبه‌ها صدای قدم‌هایم کاج‌های آتشکده را از خواب بیدار نمی کند. بی‌خیال آن دانش‌آموز زرنگی شد‌ه‌ام که همه‌ی آرزویش مسلمان شدن دبیر ریاضی است. تصمیم گرفتم پنج شنبه‌ها ژِست استادیاری بگیرم. ذهنم را خالی ‌کنم از هر فکر و اندیشه‌ای و شش دُنگ حواسم را جمع درس کنم. گوش‌هایم را به واژه‌های خانم میم بسپارم و لذت ببرم از گره‌های ذهنی که یکی یکی باز می‌شود. با این همه از همین روزهای بهاری به دلم وعده داده‌ام برای تابستان. می‌خواهم از روز نخست بنشینم به خواندن.  همه‌ی کتاب‌های درسی را می‌چپانم در قفسه و دخیل ‌می‌بندم به کتابخانه محل. دور خودم را پر می‌کنم از شعر و قصه و رمان. و خیال‌تخت می‌نشینم و واو به واوشان را می‌خوانم. به دلم وعده داده‌ام در روزهای سوزان کویر روحم را با خنکای واژه‌ها زنده نگه دارم. آن زمان حتما همه خیال‌ها و طرح‌هایم را می‌نویسم واژه به واژه. تو اما این روزها به روی خودت نیاور…

 

کتابخوانی ,کلاس نویسندگی 1 نظر »
  • 1
  • ...
  • 68
  • 69
  • 70
  • ...
  • 71
  • ...
  • 72
  • 73
  • 74
  • ...
  • 75
  • ...
  • 76
  • 77
  • 78
  • ...
  • 102
 
غَیث
مطالب این وبلاگ کاملا تولیدی است. استفاده بدون ذکر منبع ممنوع!
موضوعات
همه
الی الحبیب
اندیشه
اهل البیت(علیهم السلام)
حضرت صاحب (عج)
حضرت عشق(ع)
تمرین نویسندگی
حرکت جوال ذهن
خاطرات
دلنوشته
روزنوشت
شطحیات
شهدا
لژنشین‌ها
مخاطب خاص
هایکو
پوستر و عکس نوشت
کنایات
یار مهربان
یک بیت
یک خط روضه
پیوند ها
  • نور عیننا
  • حب فؤادی
  • بخوان با ما
  • میم. الف.
  • سه نقطه
  • آمار
  • امروز: 3161
  • دیروز: 2838
  • 7 روز قبل: 5674
  • 1 ماه قبل: 7483
  • کل بازدیدها: 214110
  • موزیک آنلاین
    MeLoDiC

    کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان