خانه
فاصله
ارسال شده در 20 فروردین 1397 توسط زفاک در شهدا, دلنوشته

هوالحبیب

از کامران تا سیدمرتضی

فاصله‌ی زیادی است

 بعید بود

شیفتگی به انقلاب

آن هم از کسی که سینه چاک غرب است

با این همه راه را پیمودی

ندای خمینی دل و جانت را تسخیر کرده بود

حالا همانی هستی که باید می‌شدی

سید شهیدان اهل قلم!

می‌شود حالا از آسمان

از آنجایی که به خدا نزدیکتر است

از سر دلسوزی

مرا هم ببینی

شاید آن اکسیری

که اندیشه

و واژه‌هایت را تغییر داد

در من هم اثر کرد

شاید من هم آنی شوم که باید…

20/فروردین/97

 

سید شهیدان اهل قلم ,سیدمرتضی آوینی 7 نظر »
روزهای خوش
ارسال شده در 19 فروردین 1397 توسط زفاک در مخاطب خاص

هوالحبیب

دلم می‌خواست جای تو باشم

تویی که این مسیر رویایی را طی می‌کنی

از کنار فواره‌های آب می‌گذری

ریه‌هایت را از اکسیژن ناب چنار‌ها پر می‎کنی

به روی رُزها سلام می‌دهی

دست نوازشی روی گل انارهای نورس می‌کشی

و بعد خود را به دنیای کتاب می‌رسانی

و در واژه‌ها غرق می‌شوی

هرازگاهی که کسی

 شاید اندازه من بدعنق،

خلوت شاعرانه‌ات را به هم می‌ریزد

با مهر به رویش لبخند می‌زنی

به نشانه احترام مقابلش برمی‌خیزی

و به گرمی راهنمای مشکلاتش می‌شوی

حسودی‌ام می‌شود

به تو

به شغلت

به کیفی که این روزها می‌کنی…

 

نظر دهید »
جای خالی تو
ارسال شده در 18 فروردین 1397 توسط زفاک در دلنوشته

هوالحبیب

خوب یادم هست. دست راستم در دست چپ سین بود و دست چپم در دست راست تو. خانم زینی داشت عقد اخوت می‌خواند برایمان تا خواهر شویم! آن لحظه فکر می‌کردم خدا چه زود دعایم را مستجاب کرد. چه زود دوست خوبی مثل تو نصیبم شد. فکر نمی‌کردم قرار است به این زودی تو را از دست بدهم. سین خوب است اما نه اندازه تو. مهربان هم است اما باز نه اندازه تو. اصلا می‌دانی هیچ کس چشم‌هایش اندازه تو با من صادق نیست. هیچ کس اندازه تو از ته دل برای موفقیتم دعا نمی‌کند. هیچ کس اندازه تو لحنش صفا ندارد.

امروز سمت چپم جای تو خالی بود…  

 

دوست خوب ,همنشینی نظر دهید »
هفت آسمان راه...
ارسال شده در 17 فروردین 1397 توسط زفاک در دلنوشته, مخاطب خاص

هوالحبیب

 باور کن گوش‌هایم را تیز کردم اما آن بغضی که می‌گویند در صدای توست را نشنیدم. حتی چشم‌هایم را ریز کردم اما آن غمی که در عمق چشمهای تو جا گرفته را ندیدم. آن عشقی که می‌گویند در قلبت لانه کرده را نفهمیدم. آن محبتی که وجودت را ذوب کرده را نچشیدم. من واژه واژه با تو راه آمدم اما نرسیدم به آنجایی که تو رسیدی. نمی‌پرسم چرا، اما تو بگو از بی‌لیاقتی است. بگو از بس عادت کرده‌ای به بوی زُهم گناه. روحت را وسیع نکرده‌ای. دنیا را دو دستی چسبیده‌ای و جرأت دل کندن نداری. همه همتت شده از برکردن “عبدنی لک” دریغ از یک ذره تقلا، دریغ از یک جو غیرت. بگو هنوز به خدا اعتماد نداری که دلت را دستش بسپاری. بگو من هفت آسمان راه آمده‌ام و تو هنوز در واژه نخست و در منزل اول مانده‌ای…

 17/فروردین/97

9 نظر »
جدایی...
ارسال شده در 15 فروردین 1397 توسط زفاک در روزنوشت

هوالحبیب

حتی یک درصد هم فکرش را نمی‌کردم

اما فرشته السادات زودتر بو برده بود

انگار کسی دست انداخته باشد 

و بخواهد تکه‌ای از قلبم را جدا کند

اشک دویده در چشم‌هایم 

حتما هیچ دوستی در دوران تحصیلم

اندازه تو خوب نبوده

اندازه تو در دلم جا نداشته

حتی فاطمه با همه نجابتش

…

 

2 نظر »
  • 1
  • ...
  • 68
  • 69
  • 70
  • ...
  • 71
  • ...
  • 72
  • 73
  • 74
  • ...
  • 75
  • ...
  • 76
  • 77
  • 78
  • ...
  • 100
 
غَیث
مطالب این وبلاگ کاملا تولیدی است. استفاده بدون ذکر منبع ممنوع!
موضوعات
همه
الی الحبیب
اندیشه
اهل البیت(علیهم السلام)
حضرت صاحب (عج)
حضرت عشق(ع)
تمرین نویسندگی
حرکت جوال ذهن
خاطرات
دلنوشته
روزنوشت
شطحیات
شهدا
لژنشین‌ها
مخاطب خاص
هایکو
پوستر و عکس نوشت
کنایات
یار مهربان
یک بیت
یک خط روضه
پیوند ها
  • نور عیننا
  • حب فؤادی
  • بخوان با ما
  • میم. الف.
  • سه نقطه
  • آمار
  • امروز: 45
  • دیروز: 32
  • 7 روز قبل: 484
  • 1 ماه قبل: 3265
  • کل بازدیدها: 198720
  • موزیک آنلاین
    MeLoDiC

    کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان