خانه
چراغ راه
ارسال شده در 12 مرداد 1398 توسط زفاک در شهدا, یار مهربان

هوالحبيب

وقتی “سلام بر ابراهیم” را می‌خوانی حس می‌گنی واژه‌ها تو را در مواجهه با خودت قرار ‌می‌دهند. خودی که این روزها ترجیح می‌دادی پنهانش کنی. انگار از اینکه به دادگاه وجدانت پا بگذاری واهمه داشتی اما حالا گریزی نیست. او یک مقیاس است. یک شاخص بزرگ برای مقایسه آنچه هستی و آنچه باید باشی. آنقدر روشن و واضح است که نمی‌توانی انکارش کنی. نمی‌توانی بهانه بیاوری. بالاخره به خودت می‌آیی و می‌بینی چقدر از مسیر اصلی دور افتاده‌ بودی. هیچ حواست نبوده و در تاریکی فرو رفته بودی. کسی باید می‌آمد و چراغ راهت می‌شد. کسی باید از این همه جهالت نجاتت می‌داد.

سلام بر ابراهيم ,شهدا ,شهيد ابراهيم هادي ,كتاب 2 نظر »
عصافيرِ خدا
ارسال شده در 1 مرداد 1398 توسط زفاک در اندیشه

هوالحبيب

“سعيده السادات” به “حسنا” و “پارسا” مي‌گويد: گنجشك‌هاي من!

دلخوش اين مالكيت‌ها اعتباري هستيم

در حالي كه هر كسي بيش از همه

به تو تعلق دارد

مگر نه؟!

انسان ,خدا ,كادح ,مالكيت 2 نظر »
...
ارسال شده در 29 تیر 1398 توسط زفاک در روزنوشت

هوالحبیب

بین این همه ظلم و بی‌عدالتی

دلم به تو خوش است

خدایی؛

که شاهد پیدا و پنهانی

و بی‌شک، عادلانه‌ترین قاضی

بی عدالتی ,توکل ,دنیا ,ظلم ,قضاوت 2 نظر »
عبور
ارسال شده در 23 تیر 1398 توسط زفاک در روزنوشت

هوالحبیب

خوبی دنیا به این است

که روزهای سختش هم می‌گذرد

خدایا شکرت…

دنیا ,عمر 3 نظر »
جهادی
ارسال شده در 12 اردیبهشت 1398 توسط زفاک در یار مهربان

هوالحبیب

وقتی مریم در آستانه کلاس کتاب را نشانم داد و گفت چندین بار با واژه‌هایش اشک ریختم وسوسه خواندنش دلم را قلقلک داد. اما در بحبوحه میانترم‌ها و کتابهای درسی غریب ماند تا هفته پیش که بالاخره عزمم را برای خواندن جزم کردم. هر چه با سطرها پیش می‌رفتم سید لاغر اندام انقلابی در نظرم بزرگتر دیده می‌شد و به همان میزان غمی غریب در دلم ریشه می‌دواند. اندوه مردی که حد و مرزی در رسالتش نمی‌شناخت. انقلاب را فقط برای خودش و کشورش نمی‌خواست. همه تلاش و تقلایش این بود که اسلام واقعی را نشان دهد. اهل یک جا بند شدن نبود. اهل غر زدن و بهانه آوردن، حتی اهل کم آوردن با وجود بی‌مهری‌هایِ خودی‌ها و تهدیدهای غریبه‌ها. در سالهای بعد از انقلاب سختی غربت خودش و خانواده‌اش را به جان خرید تا بالاخره خدا خریدارش شد. مزد همه بی‌خوابی‌ها و خون‌دل خوردن‌هایش شد شهادت….

و چه لذتی دارد به دست دشمنان خدا به خدا رسیدن نه؟

اسلام ,رایزن ,رسول مولتان ,شهادت ,شیعه ,شیهد سیدمحمدعلی رحیمی ,فقر ,معرفی کتاب ,هند ,پاکستان 3 نظر »
  • 1
  • ...
  • 54
  • 55
  • 56
  • ...
  • 57
  • ...
  • 58
  • 59
  • 60
  • ...
  • 61
  • ...
  • 62
  • 63
  • 64
  • ...
  • 99
 
غَیث
مطالب این وبلاگ کاملا تولیدی است. استفاده بدون ذکر منبع ممنوع!
موضوعات
همه
الی الحبیب
اندیشه
اهل البیت(علیهم السلام)
حضرت صاحب (عج)
حضرت عشق(ع)
تمرین نویسندگی
حرکت جوال ذهن
خاطرات
دلنوشته
روزنوشت
شطحیات
شهدا
لژنشین‌ها
مخاطب خاص
هایکو
پوستر و عکس نوشت
کنایات
یار مهربان
یک بیت
یک خط روضه
پیوند ها
  • نور عیننا
  • حب فؤادی
  • بخوان با ما
  • میم. الف.
  • سه نقطه
  • آمار
  • امروز: 13
  • دیروز: 62
  • 7 روز قبل: 639
  • 1 ماه قبل: 4073
  • کل بازدیدها: 195455
  • موزیک آنلاین
    MeLoDiC

    کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان