هوالحبیب فقط آغوش ضریح میخواهم و یک دل سیر اشک… بیشتر »
کلید واژه: "حرم الشهدا"
هوالحبیب چه میشود کرد دل هست دیگر با عقل میانهای ندارد گاهی هوایی میشود مثل این روزها… من دستم از آغوش ضریح کوتاه هست به دامن تو هم که نمیرسد من این روزها ماندهام چه کنم با این دل هوایی با این جان خسته با این واژههای از نفس افتاده تو بگو با… بیشتر »
هوالحبیب نه اینکه نسبتی با تو داشته باشم اما همیشه خودم را یکی از نزدیکانت میدیدم یکی از همانهایی که منتظرند یکی از همانهایی که شب و روز ندارند و چشم به راه یک حرفند اگر بدانی چقدر سخت است چشم انتظاری اگر بدانی چقدر تلخ هست معلق بودن بین مرگ و زندگی… بیشتر »
هوالحبیب گیرم طلبگی عشق دانشگاه و دانشجو بودن را از سرم انداخته باشد. گیرم سین جای سونا و مرضیه را در دلم گرفته باشد. گیرم نمک گیر لژنشینها شده باشم. اصلا یادم رفته باشد روزهای تلخ با شیرین بودن را. اما دروغ چرا بارها با خودم گفتهام، اگر هزار بار دیگر… بیشتر »
هوالحبیب کاش یکی از این عصرهای پنج شنبه که پا تند کردهام تا خود را به قرار هفتگی در شرکت برسانم، مرا میخواندی سمت خودت. کاش مثل سالهای دانشجویی قدمهایم را میبردی سمت آن راهروی بهشتی. حکماً شاهپسندها گل دادهاند. حتماً بلبلخرماها عاشقتر شدهاند.… بیشتر »